علیرضا امینی از «هفت دقیقه تا پائیز» میگوید
اگر این فیلم نزدیك به «درباره الی» باشد اشكالی ندارد و جزو افتخارات من است .
علی زادمهر: علیرضا امینی(كارگردان جوان سینمای ایران) پس از ساخت چند فیلم در فضای غیرشهری در آخرین اثر خود(هفت دقیقه تا پاییز) داستان یك خانواده مدرن در تهران را دستمایه فیلم قرار داده است.
* اگرچه فارغ التحصیل تاتر هستید اما فعالیت خاصی در حوزه تاتر ندارید و بهنظر می رسد بیشتر علاقه شما به سینما است؟
ــ انتخاب تئاتر از روز اول برای سینما بود. وقتی قرار بود در دانشگاه انتخاب رشته كنم پس از بررسی رشتههای سینما و تاتر متوجه شدم كه در رشته سینما فقط به دانشجویان تكنیك تدریس میشود اما در تاتر به محتوا بیشتر توجه میشود. در تئاتر از بازیگری تا نمایشنامهخوانی و تحلیل تدریس میشود از اینرو متوجه شدم كه در تاتر محتوا بسیار مهمتر از سینما است به همین دلیل تاتر را انتخاب كردم و بعدها به فراگیری تكنیك در سینما پرداختم.
*فیلمنامه فیلم چگونه نوشته شد؟ آیا محصول نهایی با فیلمنامه اولیه تفاوت بسیاری دارد؟
ــ در ساخت این فیلم اتفاقات جالبی رخ داد. ما ابتدا پروانه ساخت فیلم هفت دقیقه تا پاییز را با ارئه طرح از ارشاد گرفتیم. بعد علیرضا نادری فیلمنامه كیفر را داد تا بخوانم و قرار بود كیفر را كارگردانی كنم. قرار شد درصورت امكان با همان مجوز هفت دقیقه تاپاییز فیلم كیفر را كارگردانی كنم. فیلم تا مرحله پیش تولید پیش رفت اما بعد در طول كار مشكلاتی همچون عدم حضور سرمایهگذار بوجود آمد و به دلیل آنكه كار كمی طولانی شد؛ من از ساخت آن انصراف دادم و حسن فتحی ساخت كیفر را برعهده گرفت و فیلم خوبی هم ساخت.
فیلم هفت دقیقه تاپاییز كه امروزمیبیند براساس ایده و طرح اولیه از خودم ساخته شد. البته در ابتدا نخعی؛ نسخه اولیه فیلمنامه را نوشت. بعد محسن طنابنده آن را بازنویسی كرد ودر بخشی از كار نیز علیرضا نادری نكات خوبی را به فیلمنامه اضافه كرد. درمجموع باید بگویم فیلمنامه این فیلم محصول یك كار گروهی است البته در طول ساخت ایدهها و دیدگاهای بازیگران در كامل شدن فیلمنامه نقش بسزایی داشت.
*به نظر میرسد شما در فیلمها و آثار قبلی مثل نامههای باد، زمان میایستد و دانههای ریز برف بهنوعی بهدنبال تجربه كردن بودید اما در این فیلم به نوعی به سینمای كلاسیك و داستانگو روی آوردهاید؟
ــ اصلا اینگونه نیست فیلم هفت دقیقه تا پائیز ادامه همان سینمای تجربی است. سینمای تجربی امروز در دو مقوله قابل بررسی است؛ اول محتوا كه همان انتخاب سوژه است و دوم نوع روایت و فرم است.
روایت در فیلم هفت دقیقه تا پائیز از لحاظ محتوا در گونه سینمای تجربی میگنجد و نوع روایت این فیلم به هیچ عنوان كلاسیك نیست و قواعدی كه در نگارش فیلمنامه رعایت كردم ادامه تجربیات گذشته است. در فرم فیلم نیز فقط فضای فیلم از خارج از شهر به داخل شهری تغییر یافته و نگاه شهری شده است وگرنه تجربهگرایی در محتوا و فرم همچنان وجود دارد. در فیلم نامههای باد؛ من به دنبال تجربه در استفاده از صدا بودم و به نوعی این فیلم تم محور بود. در دانههای ریز برف وحدت لوكیشن را تجربه كردم ودر فیلم زمان میایستد به سمت وحدت كاراكتر حركت كردم و در هفت دقیقه تا پائیز به دنبال تجربه كردن فیلمهای شخصیت محور بودم.
* اما شما در فیلمهای گذشته به دنبال تمركز وی یك موضوع و سوژه بودید و به نوعی یك نگاه خاص داشتید كه در این فیلم اینگونه نیست؟
ــ یك فیلمساز در ذهن خود تصاویری دارد و برای اینكه نگاه خود را پیدا كند؛ باید تصاویر ذهنی را عینی كند و برای عینی كردن تصاویر هم باید تعدادی فیلم بسازی تا نگاه شخصی خود را پیدا كنی. امروز من به آن نگاه نزدیك شدهام زیرا پیدا كردن نگاه نیاز به یك تداوم و تمرین دارد.اگر هفت دقیقه تا پائیز اولین فیلم من بود؛ امكان نداشت اینگونه ساخت شود و شاید اصلا امكان ساخت نداشت. این فیلم محصول چند فیلم قبلی است. باید نگاه آن را پیدا میكردم تا هفت دقیقه تا پائیز ساخته شود. من در زمان فیلمسازی و به خودم نیز آموزش میدهم.
* بازی بازیگران فیلم بسیار پخته است، آیا از متد خاصی در آن استفاده كردید؟
ــ من در تئاتر؛ بازیگری و كارگردانی را از دكتر ركنالدین خسروی كه سبك اكترز استودیویی را آموزش میداد؛ فراگرفتم. در این سبك؛ بیوگرافی كاراكتر بسیار مهم است. در اینگونه بازیگری بیوگرافی كاراكتر براساس واكنشهای وی معرفی میشود و از درون واكنشها میتوان تشخیص داد كه چه گذشتهای داشته است. بیشتر تاكید من هم روی بیوگرافی بود و آدمهایی كه وارد داستان میشوند و اتفاقاتی كه واكنشها را نشان میدهد. فقط تاكید روی این بود كه این بیوگرافی هرقدر قوی باشد؛ واكنش درستتر است منتها در چارچوب فیلمنامه باید باشد.
* انتخاب بازیگران حرفهای نیز با همین هدف بود؟
ــ بله. محسن طنابنده از دانههای ریز برف با من همكاری میكرد و درك مشتركی داشتیم. حامد بهداد اما یك جور دیگر بازی میكرد كه هماهنگ كردن آنها سخت بود ولی هفته اول؛ مشكلات رفع شد. درمورد انتخاب هدیه تهرانی نیز ساداتیان(تهیهكننده فیلم( پیشنهاد داد. فیلمنامه را تهرانی خواند و بعداز چند دیدار قبول كرد. باید بگویم بازی در این فیلم بسیار سخت بود زیرا بازیگر باید بتواند تداوم حس خود را حفظ كند. حضور بازیگر حرفهای در فیلمهای اینچنینی بسیار مهم است زیرا باعث میشود فیلم بهتر دیده شود. به طور مثال؛ اگر فیلم درباره الی با عوامل حرفهای ساخته نمیشد از طرف تماشاگران مورد استقبال قرار نمی گرفت زیرا تماشاگر دوست دارد بازیگر محبوب خود را در سینما ببیند و این عناصر كمك میكند تا فیلم فرهنگی بهتر دیده شود.
* عدهای معتقدند كه فیلم شما بسیار به حال و هوای فیلم درباره الی ساخته اصغر فرهادی نزدیك است. آیا این مطلب را قبول دارید؟
ــ اصغر فرهادی از اساتید و دوستان من است. حتی اگر این فیلم نزدیك به درباره الی باشد؛ اشكالی ندارد و جزو افتخارات من است زیرا معتقدم بهتر است فیلمهایی مانند درباره الی بسیار ساخته شود تا فیلمهای سخیف. اما باید بگویم پروانه ساخت این فیلم پنج ماه قبل از درباره الی گرفته شده است. ازطرفی فیلم درباره الی با دوربین روی دست است ولی فیلم من اینگونه نیست. دوربین من درحركت است. در فیلم درباره الی داستان پیرامون گم شدن فردی به نام الی است اما در این فیلم داستان بیشتر پیرامون خانوادهای است كه یك مشكل مهم برایشان اتفاق میافتد. شاید نكتهای كه فیلم هفت دقیقه تا پاییز را به درباره الی نزدیك میكند؛ این است كه من و فرهادی در یك فضای مشترك زندگی و تحصیل كردیم و شاید یك حس و یك نگاه مشترك درمیان باشد كه این امر اشكالی ندارد. نكته دیگر اینكه؛ فیلمهای این چنینی یا فیلمی مانند درباره الی؛ تاریخ مصرف ندارد چون با موضوع انسان ساخته شده و زمانی كه فیلم با موضوع انسان بسازیم؛ مخاطب جهانی پیدا میكند.
* در آثار شما به نظر میرسد معتقد هستید كه زندگی واقعی آن چیزی نیست كه ما میبینیم. به طور مثال صحنههای عروسی در زندگی یكی از غیرواقعیترین صحنهها هستند كه شما در این فیلم به خوبی از آن اسفاده كردید؟
ــ به نكته درستی اشاره كردید. به نظر من ما در زندگی واقعی فقط اول و آخر یك عمل را میبینیم. به زیرلایهها و دلایل یك اتفاق توجه نمیكنیم و فعل آخر را درنظر میگیریم. بطور مثال هیچ وقت بررسی نمیكنیم كه چرا یك زن و شوهر به هم خیانت میكنند. من دوست دارم در فیلمها نشان دهم هر اتفاق ظاهری؛ واقعیت نیست و عمل آخر است اما اصل قضیه بسیار عقبتر و پوشیدهتر است.
* این تفكر در ذهن بیننده این شبه را به وجود میآورد كه شما بدبین هستید؟
ــ شاید اینگونه باشد اما من میخواهم بگویم هیچ مسئله و عملكردی در دنیا مطلق نیست و به شدت غیرقابل اعتماد است. ما آدمها میتوانیم سالها باهم به گونهای رفتار كنیم كه دیگران تصور كنند باهم رابطه خوبی داریم اما درواقع فقط همدیگر را تحمل میكنیم.
* در هنگام تماشای فیلم؛ بسیاری از تماشاگران تحت تاثیر صحنهای دراماتیك فیلم قرار گرفتند. آیا از اول به دنبال متاثر كردن تماشاگر بودید؟
ــ به هیچ وجه اینگونه نیست. در فیلم تماشاچی با كاراكترهمذاتپنداری میكند وزمانی كه با كاراكترهمذاتپنداری كرد، اگر حادثه تلخی برای آن شخصیت بوجود بیاید؛ ناراحت میشود. من در فیلم بهدنبال آن بودم كه تماشاگر بتواند همذاتپنداری بیشتری با شخصیت داشته باشد زیرا زمانی كه این همذاتپنداری و سمپات بیشتر میشود؛ هنگام وقوع حادثه تلخی مانند صحنه تصادف تاثیرگذاری آن بیشتر است. به نوعی به وی شوك دست میدهد. بسیاری از جامكاتها و تدوین صحنهها هم با همین هدف و تداوم حسی بود. مثلا صحنه گفتوگوی هدیه تهرانی و حامد بهداد پشت در منزل بهداد، اگر یكنواخت فیلمبرداری میشد؛ تداوم حسی نداشت و جامكات تداوم حس را به خوبی منتقل میكرد. تداوم حسی مهمتر از زیباییشناسی در این صحنه بود.
* طراحی صحنه و لباس فیلم بسیار مطلوب است چگونه به این هماهنگی رسیدید؟
هدیه تهرانی بهدلیل تجربیاتی كه داشت بهعنوان مدیری هنری فیلم بسیار به ما كمك كرد. فیلم به سه بخش قبل از تصادف، صحنه تصادف و بعداز تصادف تقسیم میشود كه هربخش؛ طراحی صحنه و لباس خاصی را میطلبید.
* چرا پایانبندی فیلم برای اكران عمومی تغییر كرد؟
ــ امروز محصولات سینمای مدرن و پستمدرن در دنیا با یك پایان تمام نمیشود. ابتدا قصد داشتم فیلم در سكانس پایانی كه همه بازیگران دورمیز هستند؛ تمام شود. بعد طرحی مطرح شد كه فیلم با دو نوع پایان اكران شود.
و درنهایت به این به نتیجه رسیدیم كه فیلم با پایانبندی جدید ارائه شود اما برای جشنواره خارجی با همان پایانبندی جشنواره ارائه شود.
منبع : ایلنا
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی